فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
محمد صادق محمد صادق ، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
علی عباسعلی عباس، تا این لحظه: 1403 سال و 1 ماه سن داره

فاطمه زهرا گلی از گلهای بهشت

سلام وخوش امد گویی


 

به نام خداوند اعلی علی آفرین

 

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین ع

 [تصویر: klgjyg.gif]

محشر شد و دیدم همه جا غوغا بود

هرکس که حسینی شده بود ، آقا بود

والله قسم هرچه خدا داد به ما

از لطف حسین و مادرش زهرا بود

 

دوستای گلم ما برگشتیم

سلام دوستان گلم ... از اینکه به یاد ما بودین و پیام گذاشته بودین ممنونیم ما امروز برگشتیم ... سر فرصت میام و پست و اپ میکنم ... همه دوستانو کنار ضریح زیز قبه امام حسین یاد کردم... وای چه خوابی بود ... کل سفر مثل یه خواب و رویا بود صدها حیف که گذشت... جاتون خالی بود مسیر پیاده روی سمت کربلا... ایشالله قسمت همتون بشه ... ادم میمیره و زنده میشه...   ...
14 دی 1392

سوره واقعه(فضیلت های سوره ی واقعه)

ا ین سوره مبارکه در شهر مکه نازل شده است و شامل 96 آیه می باشد. الْوَاقِعَة   ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾ إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿1﴾ لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿2﴾ خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ ﴿3﴾ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿4﴾ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿5﴾ فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا ﴿6﴾ وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿7﴾ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿8﴾ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿9﴾ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿10﴾ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُو...
26 آذر 1392

اربعین

سلام دوستان گلم ... محرم صفر ماه غم و اندوهه مختص دهه نیست که ..     بعد از دهه تازه مصیب ها شروع میشه ... ظلم اون نامردها تازه شروع میشه ... کیه که دلش بیاد و این روزا وقشو به تفریح بگذرونه ... مگه نشنیده چیزی ... همون ! مگر اینکه نشنیده باشه ... چند روز دیگه اربعیه میدونین خانم زینب با چه حالی وارد کربلا میشه ... مگه یادش میره برادراشو... مگه علی اکبرو قاسمشو یادش میره ... یادش میره که علی اصغر و چکارش کردن ... چرا ما شیعه ها تو این روزا حال اقامون و درک نمیکنیم نه نمیخواد کاری کنیم ولی دیگه با گناهامون دل اقا رو خون نکنیم ... دیگه خانم حضرت زینب داره میاد کربلا اونم چه جوری خسته ، دلتنگ ، زخمی ... الان میل...
26 آذر 1392

محرم 92 ... من و دختر خالم

٢٣ محرم ١٤٣٥ امروز با خاله قرار گذاشتیم بریم مجلس عزاداری خاله و فاطمه جون منتظرن تا ما برسیم وقتی رسیدیم انقدر شما سر حال بودین که دلم نیومد دوربیانو در نیارم عکس نگیرم اینم جیگر طلا خانم ها... فاطمه زهرا و فاطمه جون خیلی دوستتون دارم کاشکی میشد حسی که بهتون دارم هم ثبت کردن با بوسه زدن بر صورت ماهتون قلبم از شدت عشقی که به هر دوتون دارم تیر میکشه... با تموم وجودم دوستتون دارم نازنین کوچولوهای من انشالله همیشه لباتون خندون باشه حالا بریم ادامه مطلب   امروز مثل روز های دیگه گریه ها و خنده هایی در پیش داشت به مراسم که رسیدیم اول از همه شما سرگرم خوردن خوراکی هایی که خاله زحمت کشیده بود شدید که تو عکس با...
19 آذر 1392

مجلس عزاداری بچه ها به مناسبت شهادت حضرت رقیه س

امروز صبح که از خواب بیدار شدیم بارانی شدیدی می بارید از انجایی که امروز موسسه مجلسی که گرفته بودند که شرکت کننده هاش بچه های 3 تا 7 سال بودند . با اینکه باران شدید بود ولی دلم نیومد از این مجلس بگذرم هر جوری شد خودمونو به مجلس رسوندیم ... خدا رو شکر به راحتی رفتیم و سخت نبود از اونجایی که شما وابسته منی به هیچ وجه قبول نمیکردی با بچه های دیگه مشغول شعر خوندن بشی به من میگفتی مامان بیا با هم بریم اونجا بشینیم منم نراحت بودم از اینکه نمیری ... هدفم از اومدن به این مجلس فقط بخاطر شما بود اخه ... السلام علیکی یا رقیه بنت الحسین (ع) دیگه بعد از کلی اصرار تا اینجا اومدی و من تونستم یه عکس بگیرم ...
19 آذر 1392