فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
محمد صادق محمد صادق ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
علی عباسعلی عباس، تا این لحظه: 1403 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

فاطمه زهرا گلی از گلهای بهشت

محرم 92 ... من و دختر خالم

1392/9/19 17:07
1,898 بازدید
اشتراک گذاری

٢٣ محرم ١٤٣٥

امروز با خاله قرار گذاشتیم بریم مجلس عزاداری خاله و فاطمه جون منتظرن تا ما برسیم وقتی رسیدیم انقدر شما سر حال بودین که دلم نیومد دوربیانو در نیارم عکس نگیرم اینم جیگر طلا خانم ها...

فاطمه زهرا و فاطمه جون خیلی دوستتون دارم کاشکی میشد حسی که بهتون دارم هم ثبت کردن با بوسه زدن بر صورت ماهتون قلبم از شدت عشقی که به هر دوتون دارم تیر میکشه...

با تموم وجودم دوستتون دارم نازنین کوچولوهای من انشالله همیشه لباتون خندون باشه

حالا بریم ادامه مطلب

 

امروز مثل روز های دیگه گریه ها و خنده هایی در پیش داشت به مراسم که رسیدیم اول از همه شما سرگرم خوردن خوراکی هایی که خاله زحمت کشیده بود شدید که تو عکس بالا تو دستتونه تا اینجا همه چی اروم بود و شما ساکت بعد از لحظاتی در باز شد و مامانی گل وارد شد شما هم از هیجان و شادی و حسادت کلی شلوغش کردین خوشی موقت به اتمام خودش رسید و دعوا ها شروع شد ...

حسابی تونستین مجلسو به هم بزنین ما هم مجبور شدیم بریم به سمت اتاق تا بتونیم شما رو مدیریت کنیم شیطنت ها کم شما ولی تمام نشد ...

بعد از اتمام مراسم تصمیم گرفتیم به پاساژ نزدیک اونجا بریم ...

برای اینکه دعوا نکنید و تشویق بشید بابت دوستیتون مامانی گلتون این شیشه شیر و هم براتون خرید . حالا بماند که کلی هم گریه کردین که نی نی  ندارین بهش شیر بدین ... مامانی خواست براتون بخره که با مخالفت شدید ما صرف نظر کرد اخه کلی عروسک دارین انقدر هم همکاری نکرده بودین که بیشتر از این بخواین تشویق بشین ...

دختر گلم امروز خیلی پیاده روی کردیم و امروز برای من روز استثنایی بود چرا ؟؟؟؟ چون که شما کل مسیر رو راه رفتی حتی یکبار بهونه نیاوردی که بغل کن منم خوشحال از این قضیه تو اون روز کلی برات خوراکی خریدم فدات شم ...

رسیدیم خونه زود رفتی تو اتاق عروسکتو اوردی تا بهش شیر بدی ... در حین شیر خوردن گفتی ... علوسکم سردش میشه بیلیز نداره ها ...

در این زمان مامان هنرمند دست بکار میشه و میل و نخ رو بر میداره ...

اینم اثر هنری

اینم یه اثر دیگه البته تو مهر ماه بود بافتم

دوباره عکس این دخملیا البته روز بعد

از اونجایی که این دخملیا منتظر باباهی گلشون هستند تا بیان دنبالشون تو ایستگاه مشغول شادی بودن که دوربین رو در میاریمو از وقت استفاده مفید میکنیم

اینم دفتر نقاشی که خاله زحمت کشیده براتو خریده ١٧ محرم

اینم پیراهن و مانتو مامان دوز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آلما
20 آذر 92 8:14
آفرین به مامان هنرمند. دست به بافتن و دوختنتون خوبه ها
مامان فاطمه زهرا
پاسخ
نه بابا به پای شما که نمیرسیم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
21 آذر 92 13:31
من آنلاينم .....
مامان (فاطمه، گل بابا)
11 دی 92 15:36
سلام خدا حفظشون کنه انشاءالله
مامان فاطمه زهرا
پاسخ
علیک سلام ممنون از دعاتون