جمعه ای پر گردش
امروز جمعه ظهر من و بابا اومدیم خونه بابایی دنبالت ناهار خوردیمو رفتیم نمایشگاه بازی های رایانه ای که خیلی شلوغ بود و شما خوشت نیومد یه اتفاق بامزه افتاد که من کلی خندیدم همین که رسیدیم نمایشگاه بردمت دستشویی عینک گذاشته بودی قبول نکردی درش بیاری با عینک رفتی داخل دستشویی همین که رفتی گفتی مامان دشویی عاموشه خودتم کمی دورو ورتو نگاه کردی زود متوجه شدی که باید عینکتو برداری خودتم خندیدی فدای خودتو شیرین کاریات مامانی کاشکی یادم میموندو همه رو برات مینوتم ولی متاسفانه خیلیارو یادم نمیمونه البته میمونه برای نوشتن سخته
اینجا هم یه سکویی درست کرده بودنو نمایی از زندگیو و وسایل قدیمی نمایش داده بودن که شما مثلا داری میری عکس بگیرم ولی موفق نشدم از صحنه های جالبش بگیرم به همین دوتا عکس اکتفا کردم دیگه عکس انداختن از شما خیلی سخت شده
بعد از نمایشگاه هم تصمیم گرفتیم بریم تو پارک هوایی عوض کنیم کمی خوراکی خریریمو رفتیم پارک
÷
بعد از پارک هم تصمیم گرفتیم برای خرید بریم فروشگاه اونجا چرخ و شما هل میدادی قربونت برم دیگه می تونی هدایتش کنی و به کسی نزنی اونجا بیشتر از همه چیز دوست داشتی با ماهی ها بازی کنی
عزیزم شام هم رفتیم خونه مامانی چون اونجا کارداشتیم زود کارمونو انجام دادیمو و اومدیم خونه .
بعداز خونه مامانی اومدیم خونه بابا مهدی میخواست بره هیت که شما هم رفتی هیت اونجا خوابیدی و بابا به سختی تونسته بود شما رو برگردونه !!! اومدی خونه به شما گفتم کجا بودی؟؟؟ گفتی عاموش بود حسین حسین کردم عام دادن اومدی هی می گفتی حسین حسین کردم عام بخورم انصافا خیلیم از غذا رو خوردی تا حالا ندیده بودم انقدر غذا بخوری نوش جونت عزیزم وسط غذا هی بهت گفتم مامانی سیر شدی بگو الهی شکر شما هم میگفتی حسین حسین کردم عام بخورم بعد از کمی بازیگوشی بازم خوابیدی فدای تو بشم خیلی شیرین زبون شدی این عکس ها رو هم قبل از رفتنت انداختم که شما همش میگفتی نگیر من هر روز کلی از شما عکس میگیرم ولی یه عکس هم جالب نمیفته دیگه از اینکه من ازت عکس بگیرم خسته شدی عشق اینو داری که خودت عکس بگیری
عزیز دل مامان موقع رفتن التماس دعا عزیزکم موقع رفتن میگفتی برم خیت بیام خوب زود میام خوب خداسظ موس موس بده خداسظ
این هفته هم باتموم سرگرمیاش تموم شد خدایا هزار مرتبه شکر بخاطر همه چی.
امروز یکشنبه 27 مرداد 92 من این عکسو برای وبلاگت گذاشتم داشتم بهت نشون میدادم شما با تعجب گفتی کی بود خودتو جواب خودتو دادی گفتی مامانم عس میندازه ای فدای تو بشم که انقدر ازت عکس میندازم دیگه عادت کردی هرکی دوربین دستش باشه یعنی منم گلم؟؟؟؟